این پسر نمی تواند از پس امور مالی خود برآید و نمی تواند به درستی از دخترش محافظت کند. او را نزد یک سیاهپوست فرستاد تا بدهیهایش را بپردازد، و حتی نمیدانست که دو نفر از آنها خواهند بود. و خودش بیهوده در آستان خانه رها شد. البته از دختر پذیرایی مناسبی شد و در دو بشکه زدند، اما بدهی باید بازپرداخت شود و او چاره ای جز رضایت هر دو نداشت. او این کار را کاملاً انجام داد.
بله، او فقط خالصانه و مغرور به نظر می رسد، اما نگاه کنید که چگونه چشمانش روشن شد وقتی دلارها جلوی او تکان می دادند! او می خواست آن دیک را خودش نگه دارد. ))
سلام دخترا اسکایپ
برای نوشتن داستان در مورد چه چیزی نیاز دارید؟
هر چقدر این بلوند عاشقانه است، نقشش مکیدن و باز کردن پاهایش است. و برای هدیه، این دختر متواضع نیز شاخ می سازد.
جوجه های خوب
بورا تی نه
به نظر من باید زن را اینطوری لعنت کرد تا خیانت نکند و شلوارش را دربیاورد
ویدیو های مرتبط
گوبرا، چگونه تو را پیدا کنم؟